معنی از نیروهای ارتشی
فارسی به عربی
حل جدول
هوایی
هوایی، دریایی، زمینی
ارتشی
نظامی، سپاهی
نظامی
نیروهای داوطلب
بسیج
سپاهی، ارتشی
نظامی
مترادف و متضاد زبان فارسی
سپاهی، سرباز، لشکری، نظامی
فارسی به آلمانی
Militär [noun]
فرهنگ معین
منسوب و مربوط به ارتش، آن که در ارتش کار می کند، به رنگ لباس های نظامی، خاکی. [خوانش: (اَ تِ) (ص نسب.)]
فارسی به ایتالیایی
militare
لغت نامه دهخدا
واحد ارتشی. [ح ِ دِ اَ ت ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) واحد نظامی. دسته ای از سربازان که تحت فرماندهی رئیسی باشند. کوچکترین واحد ارتشی جوخه است بنابراین گردان، هنگ، واحد تانک و واحد زره پوش همه واحدهای ارتشی به شمار میروند.
فارسی به ترکی
silahlı kuvvetler
واژه پیشنهادی
لشکر حق
معادل ابجد
1201